کلبه فراقط!!!
جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 12:15 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

گيزلين پاچ
معادل فارسي اين کلمه "قايم موشک بازي" است و ترتيب بازي نيز تقريبا به همانگونه مي باشد . در اين بازي دسته اي از کودکان يک نفر را از بين خود وادار به بستن چشم يا روي کردن بديوار مي نمودند. آنگاه خود بي سر و صدا و به نحوي که او در نيابد از کنار وي دور شده هر يک در جائي پنهان مي گشتند دقايق بعد آنکه چشمش بسته بود با صداي بلند داد مي زد "گيزلين پاچ و گلديم قاچ" و بلافاصله در پي جستجوي آنها به اينطرف و آنطرف مي رفت و در يک مدت متعارف اگر موفق يافته يکي از آنها را پيدا مي کرد برنده مي شد و الا بچه ها از مخفي گاه خود در آمده به محل اوليه باز مي گشتند .


گيرجنه بازي

گيرجنه به معني فرفره در زبان فارسي امروزي است و مراد از آن جسمي است که بدور خود مي چرخد . اين کلمه در اردبيل و در معني خاص به تکه چوبي گفته مي شد که خراطها آنرا به شکل استوانه و به قطر تقريبي سه تا چهار سانتي متر و ارتفاع هفت تا هشت سانتيمتر مي تراشيدند و يک قاعده آنرا بشکل مخروط در مي آوردند . وسيله بازي غير از گيرجنه "قمچي" بود و آن عبارت از ترکه اي از چوب بود بطول تقريباً نيم متر که بر يک سر آن نواري از پارچه و قماش يا نخ کنفي و غيره مي بستند و طول اين نوار به درازاي چوب قمچي انتخاب مي کردند . گيرجنه را بر روي نوک تيز آن با دست و در روي زمين صاف مي چرخانيدند و سپس برآن مي زدند و بدين طريق آنرا به چرخش وا مي داشتند و چه بسا که ساعتها خود را با آن سر گرم مي ساختند .


چلينگ آغاج
نام فارسي آن "الک دولک" است ولي طرز بازي آن دو در اردبيل و تهران با هم فرق داشت . وسيله اين بازي دو تکه چوب دستي يکي بطول تقريبي 75 و ديگري 20 سانتيمتر بود که اولي را "آغاج" بمعني چوب و دومي را "چلينگ" مي گفتند . اين بازي در اردبيل دو مرحله داشت "توخماغي" و "ياني" در قسمت اول بازي که نوبت بازي با او بود آغاج را از يک سر در کف دست طوري مي گرفت که دو سه سانتي متر آن در بالاي دست و بقيه در زير دست او رو به پائين قرار گيرد آنگاه چيلينگ را بر روي آن دست و پشت بر آمدگي چوب مي گذاشتند و سپس آنرا به هوا مي انداختند و با پائين چوب محکم مي زد .


تکسن جوت

با خوراکيهائي مثل نخود چي و کشمش صورت مي گرفت و يکي از بازيکن ها از آنها را در مشت بسته خود گرفته از ديگري مي پرسيد "تک سن جوت" يعني تعدادي که در دست اوست طاق مي باشد يا جفت ؟ اگر جواب طرف با آنچه که در مشت او بود مطابق در مي آمد برنده مي شد و آن مقدار نخود چي يا کشمش را که در دست وي بود از او مي گرفت . اما اگر جواب او با آن مطابق در نمي آمد بازنده مي شد و به همان تعداد از آن خوردني به وي مي داد .
 

گلين و بيگچه
مهمترين بازي آنها عروسک بازي بود که بنام "گلين" مي ناميدند . گلين در زبان ترکي بنام "عروس" است و در عمل به مجسمه هاي بخصوصي گفته مي شد که به شکل عروس مي ساختند . در قديم خود دخترها آنها را مي ساختند و گاهي هنر قابل تحسيني در اين باب از خويش نشان مي دادند و عروسکهاي مي دوختند که در حد خود از بهترين آنهائي مي شدند که انسان مي تواند با دست و با مواد اوليه بسازد . مواد لازم براي ساختن ساده ترين آنها سر شاخه هاي نازک چوب و يپبه و چيتهاي رنگارنگ بودند دو تکه چوب را بشکل صليب و به اندازه اي که مي خواستند با نخ به هم مي بستند . آنگاه در قسمت بالاي آن با پنبه و گاهي با گذاشتن دگمه صورتي بشکل دايره ترتيب مي دادند و براي زيبائي روي آن پس از نقاشي پرده خارجي قلوه گوسفند را که پرده شفاف و حاکي ماوراء بود و بنام "بوئرگ" خوانده مي شد مي کشيدند.

بش داش
نحوه بازي چنين بود که يکي از آنها که نوبت بازي با او بود پنج سنگ مزبور را در کف دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا مي انداخت و بلافاصله پشت همان دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا مي انداختند و بلافاصله پشت همان دست را براي گرفتن آنها در مسير سقوط آنها قرار مي داد . اگر سنگها ولو يکي از آنها در پشت دست قرار مي گرفت همانها را بهمان شکل باز در هوا مي انداخت و اين بار با کف دست آنها را مي گرفت در حرکت سوم و چهارم و پنجم هم سنگها را در زمين مي ريختند و يکي از آنها را برداشته به هوا مي انداختند و تا گرفتن آن سنگهاي روي زمين را ابتدا دو تا دو تا بعد سه تا و يکي و بالاخره هر چهار تا را يکجا از زمين برداشته با همين دست که سنگها در آن بود سنگي را که از هوا پائين مي آمد مي گرفتند اگر موفق باين کارها نمي شدند خودشان مي مردند و بازي را تحويل طرف مي دادند . در مرحله ششم نوبت تعويض سنگها بود بدين معني که سنگها را همچنان در زير زمين مي ريختند و يکي را برداشته به همان شکل به هوا مي انداختند و تا گرفتن آن يکي از سنگها را برمي داشتند . در نوبت دوم که سنگها را به هوا مي انداختند آنرا که از زمين برداشته بودند با يکي از سنگها که در زمين بود عوض مي نمودند و بدين طريق پس از آنکه يک يک آنها را تعويض مي کرد مرحله هفتم بازي آغاز مي گرديد . در اين مرحله هم سنگها را به زمين ريخته يکي را برمي داشتند . آنگاه دو انگشت بزرگ و ابهام را بصورت دروازه اي در مقابل آنها مي گذاشتند و در فاصله ايکه سنگ برداشته شده را که به هوا انداخته بودند ، بگيرند . سنگهاي روي زمين را يک يک با دست ديگر زده از آن دروازه مي گذرانيدند . در مرحله هشتم سنگها را در کف دست گذاشته يکي را به هوا انداختند و تا گرفتن آن سنگهاي ديگر را يکجا روي زمين مي گذاشتند و با ر ديگر آن سنگ را که گرفته بودند به هوا انداخته تا پايین آمدن آن چهار سنگ ديگر را يکجا از زمين برداشته و سنگ به هوا انداخته شده را نيز مي گرفتند . اگر اين مراحل بپايان مي رسيد آن يکي برنده مي شد و هر گاه در وسط بازي با اصطلاح خودشان مي مرد بار ديگر که نوبت به او مي رسيد از همانجا که مانده بود بازي را تعقيب مي نمود .



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



صفحه قبل 1 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

سلام.خوش اومدین .برای داشتن وبلاگی بهتر به انتقادات و پیشنهادات شما دوستان عزیز احتیاج دارم.چنانچه مطلبی دارین به اسم خودتون و در بخش خاصی در وبلاگ ثبت میشه
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلبه فراغط و آدرس erfanak618.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان